نوزدهمین سالروز حمله آمریکا به افغانستان
----------------
اخبار اریائی: به گزارش خبرگزاري صداوسيما ، هفتم اکتبر سال ( ۱۵ مهر) سالروز حمله نظامیآمریکا و پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) به افغانستان است که در ظاهر به قصد انتقام حمله به مرکز تجارت جهانی از القاعده و طالبان و با ادعای تامین امنیت وارد این کشور شدند.
بر اساس گزارش رسمیدولت آمریکا، ساعت 8:46 دقیقه صبح روز 11 سپتامبر سال 2001، ساختمانهای تجارت جهانی در منطقه «منهتن» جنوبی شهر نیویورک هدف حملات انتحاری دو فروند هواپیمای مسافربری قرار گرفت.
همزمان اعلام شد که پنتاگون نیز هدف حمله انتحاری دیگری قرار گرفته است.
اما در گذر زمان تأسیس نظام دموکراسی، مردم سالاری، مبارزه با فساد و مواد مخدر کلمات جذابی بود که برای جلب رضایت افغانها سر داده میشد تا مردم افغانستان باور کنند که به مسیر توسعه و نظام مردم سالاری با همکاری آمریکا و غرب در حرکت هستند.
اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد ۱۹ سال از حضور آمریکا و غرب در این کشور میگذرد، برخلاف توسعه، امنیت و مردم سالاری، بیش از ۵۰ درصد مردم این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند، هزاران خانواده نسبت به آینده ناامید هستند.
در چنین شرایطی وقتی از شهروندان افغانستان سوال میشود که پس از آغاز جنگ آمریکا و سقوط طالبان، اوضاع افغانستان چگونه است، بسیاری با تردید درباره شرایط کشورخود نزدیک به ۲۰ سال گذشته سخن میگویند.
در واقع جنگی که از سال ۲۰۰۱ با حمله آمریکا در افغانستان آغاز شد، هنوز پایان نیافته و هیچ نشانه ای از دستیابی این کشور به یک ثبات و آرامش وجود ندارد.
امروز مردم افغانستان و کشورهای منطقه همه بر این باور رسیده اند که آمریکاییها برای تأمین امنیت و توسعه در این کشور حضور نداشته بلکه دنبال اهداف راهبردی خود هستند اما با وجود آن شماری از کارشناسان نظامیو سیاسی افغان بر اشتباهات آمریکا در اين سالها انگشت میگذارند که باعث چنین وضعیتی شده است.
با توجه به وضعیت کنونی افغانستان نسبت به سال ۲۰۰۱ بصورت قابل توجهی به عقب برگشته است، فقر دامن بیشتر مردم را گرفته است.
مفتی جهانی اسلام: اولین طرفدارطالبان من هستم
دکتر قرضاوی و طالبان
مهران موحد : رسانهها گزارش دادند که دیروز، 14 میزان 1399، هیئت مذاکرهکنندۀ طالبان در قطر با دکتر یوسف قرضاوی دیدار کرده و در خصوص مسائل مربوط به مذاکرات بینالافغانی با او تبادل نظر کرده است.
مراودۀ قرضاوی با طالبان پیشینهای دیرینه دارد. او از همان زمان تأسیس این گروه، نسبت به طالبان سمپاتی داشته است. دکتر یوسف قرضاوی در زمان جهاد مردم افغانستان بر ضد شوروی و نیز در دوران جنگهای داخلی با رهبران افغانستان مراوده داشته است و معمولاً به پاکستان رفت و آمد میکرده است. به گفتۀ خودش، در آن زمانها غالبا کمکهای مالی از سراسر جهان جمع میکرده و به عبدالله عزام و عبدربالرسول سیاف تحویل میداده. یکبار هم به همراهی عبدالمجید زندانی متن توافقنامۀ آشتی میان رهبران افغانستان را نوشته بوده است. با اینهمه پرسروصداترین سفر قرضاوی سفرش به قندهار در ضمن هیئتی از سازمان کنفرانس اسلامیبوده است. فهمیهویدی، روزنامهنویس نامدار مصری، به تفصیل در روزنامۀ الشرق الاوسط در خصوص این سفر نوشته است. قرضاوی در این سفر با برخی از رهبران درجهدوم طالبان گفتگو کرد و توفیق دیدار به ملا عمر را نیافت. آنگونه که هویدی گزارش داده گفتگوی قرضاوی و دیگر عالمان دین با ملا نورمحمد ثاقب، رئیس دادگاه عالی طالبان، صورت گرفته است. طبق گزارش فهمیهویدی، در این دیدار هر قدر علمای کشورهای عربی تلاش میورزند تا به ثاقب بفهمانند که کارشان در منهدم کردن مجسمههای بامیان از نظر تشخیص مصلحت دچار اشکال بوده ملا ثاقب تا آخر اندکی هم عقبنشینی نمیکند و حتا میتوان گفت، با بینزاکتی به حرفهای هیئت علمای عرب پاسخ میدهد. این هیئت ضمن اعلام حمایت همهجانبه از طالبان، دوباره به قطر بازمیگردد.
پس از بازگشت از قندهار، قرضاوی در برنامۀ «الشریعة والحياة» در تلویزیون الجزیره حاضر میشود و به دفاع تمامقد از طالبان میپردازد. از دشمنیهای غرب و روسیه نسبت به مردم افغانستان حرف میزند، طالبان را دشمن زراعت خشخاش و مخدرات معرفی میکند، جنایت طالبان بر ضد اقوام دیگر در افغانستان را نفی میکند، از کشورهای اسلامیمیخواهد که به حمایت از طالبان بپردازند، از گروههای مخالف طالبان تقاضا میکند که به امر واقع تن در دهند و حاکمیت طالبان را بپذیرند. در همین برنامه به صراحت میگوید که من نخستین کسی بودم که به حمایت از طالبان پرداختم و از گروههای مختلف در افغانستان خواستم که واقعیت را بپذیرند و گردنگزار طالبان شوند و نیز من اولین شخصی بودم که محاصرۀ اقتصادی ظالمانه بر این گروه را محکوم کردم.
بعضیها دکتر یوسف قرضاوی را فقط از دریچۀ کتابهایش میشناسند و بدینرو، تصور میکنند وقتی قرضاوی با طالبان ملاقات میکند لاجرم از دموکراسی و رضایت عامه و عدالت و آزادی با آنها حرف میزند و آنان را متقاعد میکند به ارزشهای مدرن توجه کنند. این تصور تا حدود زیادی نادرست است. قرضاوی مثل هر شخص دیگری آدمیاست گوشتوپوستدار و دارای عواطف و احساسات و منافع و مصالح و در حال حاضر نیز بخشی از دولت قطر است و منافع اقتصادی و حزبیاش او را خودآگاه یا ناخودآگاه وادار میکند در رفتارهایش پالیسی دولت قطر را آیینهداری کند. هواداران و مریدان ایشان در دولت قطر حضوری پررنگ دارند و در سیاستگذاری این دولت کوچک ولی ثروتمند نقش خود را ایفا میکنند. دولت قطر از همان سالهای نخست ظهور طالبان تا جایی که در توانش بوده به حمایت مالی و تبلیغاتی طالبان پرداخته است. در دو و نیم دهۀ اخیر تلویزیون الجزیره یکی از تریبونهای تبلیغاتی اصلی طالبان بوده است.